رهایی ازاسترس ،مرگ است(هانس سلیه )

ساخت وبلاگ

 

استرس

رهایی کامل از استرس، مرگ است.(هانس سلیه)

 

استرس stress به معنای نیرو، فشار و اجبار است و از کلمه لاتین stringere گرفته شده که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است. رفتارهایی که می توانند با احساسات متضاد همراه باشند مثلا می توان کسی را در آغوش گرفت و در عین حال وی را دچار اختناق کرد.

مسئله تاثیر عوامل محیطی بر بیماری ها از قدیم مورد توجه بوده است. در پزشکی قدیم ایران نیز تحت عنوان "اعراض نفسانی" و تاثیر آن ها بر بیماری ها سخن گفته شده است.

فرضیه های مربوط به رابطه بین محرک های محیطی و بیماری ها، از ابتدای قرن بیستم به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت.

یاسپرز در 1913 در کتاب آسیب شناسی روانی عمومی بر مفهوم "واکنش reaction" تاکید کرد. واکنش، پاسخی عاطفی است در برابر یک حادثه که در چارچوب هومواستازی فرد قابل تفسیر است.

در همان زمان آدولف مایر فرضیه رابطه محرک های محیطی و پدیده های مرضی را فرمول بندی کرد. تحول اساسی در مفهوم استرس و تاثیر آن در بیماری ها به کارهای هانس سلیه برمی گردد.

سلیه محرک را عامل استرس زا می نامد و بین استرس و عامل ایجاد کننده استرس تمایز قائل می شود، در حالی که در فرهنگ عامه این دو مترادف تلقی می شوند.

در استرس همواره واکنش یکسان که همان واکنش غیر اختصاصی است به وجود می آید و ارگانیزم خود را با وضعیت جدید سازگار می کند. این سازگاری برای حیات ضروری است و هدفش حفظ تعادل بنیادی است.

در 1950 دکتر هانس سلیه مفهوم سندروم سازگاری عمومی GAS را معرفی کردو اگر استرس را به منزله مجموعه کنش و واکنش تلقی کنیم، سندروم سازگاری عمومی عبارت خواهد بود از جنبه های فیزیولوژیک و هورمونی این واکنش.

مراحل سندروم سازگاری عمومی از نظر سلیه:

1-           مرحله هشدار ALARM PHASE

2-           مرحله مقاومت RESISTANCE PHASE

3-           مرحله درماندگی EPUISEMENT PHASE

در 1932 والتر کانن فیزیولوژیست آمریکایی با ارائه مفهوم "هموستازی" با تحلیل سیستماتیک پدیده های سازگاری که برای حفظ حیات در بعضی شرایط ضروری هستند باب تازه ای را در بحث استرس گشود.

دو سال بعد یک فرانسوی به نام Reilly 1934 فرایند های واکنش غیر اختصاصی را تحت عنوان سندروم تحریک توصیف کرد که به توضیحات سلیه بسیار نزدیک بود اما با تعریف متفاوت.

1950 ولف Wolf پژوهش هایی را در مورد استرس ناشی از حوادث محیطی انجام داد. بررسی های ولف مبنی بر این فرضیه بود که حوادث استرس آور محیطی که به وسیله فرد "اینگونه دریافت می شوند" یک رشته واکنش های محافظت کننده فیزیولوژیک منتهی می شوند که اگر این واکنش ها از حد معینی بگذرند یا به صورت نامناسب بروز نمایند باعث آسیب های فیزیولوژیک می شوند.

ولف و هینکل 58-1957 به تاثیر تحولات فرهنگی اجتماعی در سلامت افراد تاکید می کنند. آنها دو شرط اساسی را در این زمینه مطرح کرده اند:

1-           حادثه به شدت بر فرد اثر بگذارد

2-           فرد در برابر بیماری خاصی مستعد باشد

 

مقالات سلیه در باره استرس از 1950 موجی از پژوهش ها را به راه انداخت و در مکتب طب روان تنی ایالات متحده مفهوم استرس سندروم را مطرح کرد. و دستاوردهای پژوهشگرانی مثل کنن، بارد و رانسون را در باره عوامل روانشناختی هیجانی در تظاهرات بیمارگون مثل اختلالات عصبینباتی، اختلالات کارکردی،هاضمه ای، غددی و تنفسی را تکامل بخشید.

در پژوهش های سلیه در مورد Fatigue و Emotion به منزله عوامل مساعد کننده بعضی بیماری های اعصاب مثل آنسفالیت، Nevraxite و MS تعابیری به چشم می خورد که از مفاهیم پاستوری در باره ویژگی های بیماری ها فاصله می گیرد.

استرس:

تعریف: پاسخی غیر اختصاصی که بدن در برابر تقاضاها نشان می دهد.

ارگانیزم تحریک شده برای برقرار کردن تعادل مجدد خود در جهت سازگاری باید پاسخی مضاعف را بروز دهد، یعنی پاسخ های اختصاصی و غیر اختصاصی

پاسخ مضاعف در برابر درخواست مضاعف، این درخواست دوم، برای فعالیت غیر اختصاصی از نظر سلیه اصالت و جوهر استرس به شمار می رود "این که عامل یا موقعیت خوشایند یا ناخوشایند باشد چندان اهمیت ندارد... تنها نکته حائز اهمیت درخواست برای هماهنگی یا سازگاری است."

اگرچه هنوز شواهد محکمی از تاثیر استرس بر سرطان در دست نیست، اما در اینکه استرس زمینه بروز این بیماری را مهیا می کند، تردیدی وجود ندارد. به قول کلود برنارد: "میکروب اهمیتی ندارد، آنچه مهم است زمینه است."

رابطه بین استرس و افسردگی نیز موضوع پژوهش های بسیاری بوده است، اما آنچه رابطه استرس و افسردگی را به عنوان نظریه ای قابل قبول مطرح می سازد، خویشاوندی مکانیزم های بیوشیمیایی بین استرس و افسردگی است که این بیماری را به منزله یک بیماری سازگاری مطرح می سازد.

 

 

 

چرا هیجان در انتخاب عضو مورد نظر متفاوت عمل می کند؟

سلیه این مسئله را به زنجیری تشبیه می کند که ابتدا ضعیف ترین حلقه آن می شکند. سلیه عقیده دارد بیماری های روان تنی یا بیماری های ناشی از استرس ممکن است در تمام دستگاه بروز کند.

در ژوئن 1950 در سالن قدیمی بیمارستان لانیک بزرگان طب فرانسه، سوئیس، بلژیک و پزشکان دیگر به مقاله ای گوش می دادند که از سوی هانس سلیه در مورد stress مطرح شد. سلیه قبل از آن در مجموعه کنفرانس هایی در فرانسه در 1948 درباره استرس و جنبه های بیوشیمیایی و مکانیزم های هورمونی آن بحث کرده بود.

1952 در Domusmedica سلیه اطلاعات کامل تری را از stress ارائه کرد.

1974 سلیه در کتاب استرس بدون پریشانی شخصا بر نقش مهم عوامل روانشناختی موثر بر علل، مکانیزم و پیامدهای استرس تاکید ورزید.

Stressers عوامل استرس زا: عواملی که سبب برانگیختن استرس می شوند.

استرسر ها مختلف اند، اما پاسخ ها از نظر زیستی، دارای یک ماهیت هستند.

سلیه می گوید بررسی های بیوشیمیایی نشان می دهد که عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و روانشناختی واکنش های غیر اختصاصی یکسانی را در بدن برمی انگیزد که نوعی پاسخ کلیشه ای هورمونی است.

انسان همواره در معرض استرس است. استرس نوعی تحریک است. "امواج هوا، زندگی را به تحرک وامی دارد و او را هشیار می کند اما توفان، ممکن است کشنده باشد."

محروم شدن از محرک ها و فقدان استرس به مفهوم مرگ است.

کلود برنارد: "زمینه یعنی همه چیز"

سلیه عقیده دارد که انسان دارای ذخیره انرژی زیستی گوناگون است و اگر این انرژی را کم تر هدر بدهد، بیش تر دوام می آورد.

بیماری و استرس:

بیماری باعث بروز واکنش های اختصاصی می شود. علاوه بر این همزمان یا به طور ثانوی، سبب بروز پاسخ غیر اختصاصی یعنی استرس می شود. در طب قدیم معادله به صورت زیر بیان می شد:

تهاجم (agression)+ واکنش اختصاصی = بیماری

امروزه مفهوم سومی به معادله ی aggression + واکنش اختصاصی = بیماری اضافه شده است.

Aggression + واکنش اختصاصی + stress = بیماری

در واقع بیماری کنش متقابل میان یک نیرو و مقاومت ارگانیزم در برابر آن نیرو است.

طب قدیم توجه خود را به واکنش اختصاصی معطوف داشت. این غفلت به صورت خطرناکی اقدامات درمانی را مخدوش می کرد که امروزه نقصی برگشت ناپذیر تلقی می شود.

در هر بیماری باید با عامل استرس مقابله شود. سلیه این نکته را که در عین حال متناقض نیست، می افزاید که "من به این نظریه ی پزشکی اعتقاد ندارم که باید آبسه یا تومور را برداشت و یا میکروب را از بین برد، بلکه باید بدن شخص حامل را به گونه ای ساخت تا این عوامل برای او قابل تحمل باشد."

استرس صرفا یک تظاهر بالینی نیست. سلیه عوارض متابولیک نظیر فرمول شیمیایی، ازت، قند و مقدار کلر را مشخص می نماید که بر حسب شدت و میزان استرس تغییر می کند.

General Adaptation Syndrome

سندروم عمومی سازگاری سه مرحله دارد:

1-           واکنش هشداردهنده: مجموعه ای از پدیده های عمومی غیر اختصاصی هنگامی که جاندار (ارگانیزم) به طور ناگهانی در معرض عامل زیان بخش، یک محرک و یا استرس قرار می گیرد که از نظر کمی و کیفی با آنها سازگاری و تطابق ندارد.

واکنش هشدار شامل دو مرحله است: شوک و ضد شوک

شوک: حالت غیرمنتظره ای که بر اثر تهاجم ناگهانی پدید می آید و از علائمی تشکیل می شود که ناشی از تغییرات انفعالی در تعادل کارکرد ارگانیزم و نشان دهنده رنج عمومی شدید مثل افزایش ضربان قلب، کاهش تونوس عضلانی، کاهش درجه حرارت بدن، کاهش فشار خون، زخم معده و روده، افزایش غلظت خون، کاهش دفع ادرار، به وجود آمدن آماس و تورم، بالا رفتن موقت قند خون (سپس سقوط قند خون)، کاهش گلبول های سفید و به دنبال آن بالا رفتن گلبول های سفید و ضعف دستگاه عصبی

مرحله شوک ممکن است از چند دقیقه تا 24 ساعت طول بکشد. اگر مرحله شوک منجر به مرگ نشود به مرحله ضد شوک می انجامد.

مرحله ضد شوک: ارگانیزم مجددا فعال می شود. حجم قشر غده ی فوق کلیوی افزایش می یابد و فعالیت سلولی آن بیش تر می شود.

همچنین اختلال حاد تیموس و اعضای لنفاتیک و وارونه شدن اکثر علائم مرحله شوک به وجود می آید مثل رقیق شدن و افزایش حجم پلاسما، افزایش دفع ادرار و افزایش درجه حرارت بدن

نکته: بیش تر اوقات مرحله شوک و ضد شوک در هم ادغام می شوند.

2-           مرحله مقاومت: مجموعه واکنش های غیر اختصاصی. در این مرحله ارگانیزم به طور همزمان در برابر تاثیرات سایر عوامل هشداردهنده حساس تر می شود مثلا ارگانیزمی که در برابر یک عامل (عفونت یا مسمومیت) مقاومت موفقیت آمیزی داشته است در برابر عامل دیگر (مثلا سرما) حساس تر می شود.

3-           مرحله درماندگی

 

فرایند هورمونی در استرس: هیپوفیز غدد فوق کلیوی

1-           هیپوفیز قدامی: با ترشحات وسیع در برابر استرس پاسخ می دهد:

کورتیکوتروفین، سوماتوتروفین، هورمون رشد

سایر هورمون های هیپوفیز قدامی در هنگام استرس مهار می شوند.

2-           هیپوفیز خلفی: وازوپرسین ترشح می شود که انتی دیورتیک و بالابرنده BP است و در برقراری تعادل حجم پلاسما موثر است.

غده فوق کلیوی: قشر غده فوق کلیوی در هنگام استرس از لحاظ آناتومیک حجیم تر می شود و فعالیتش بیش تر می شود.

سندروم سازگاری عمومی در محور هیپوفیز غده فوق کلیوی دخالت می کند.

برخی محققان مثل ماهو(Mahaux) و رمانی (Romani) بر نقش غده تیروئید در استرس تاکید کرده اند.

سلیه خاطر نشان ساخته بود که یک جراح انگلیسی به نام کورلینگ Curling در 1842 و خود زخم معده و زخم دوازده (اثنی عشر) را در افرادی که دچار سوختگی های شدید شده بودند، گزارش نموده است.

سلیه اظهار می دارد که "عامل استرس زا از طریق نامشخصی هیپوتالاموس را تحریک می کند تا ماده ای را ترشح کند که هیپوفیز را وادار به تخلیه ی هورمون آدرنوکورتیکوتروفین در خون نماید."

وی از این هم فراتر می رود و می گوید از طریق این فرایند تیموس و گانگلیون های لنفاوی، واکنش های آماسی و تولید قند را مهار می کنند.

مراکز عصبی نباتی هیپوتالاموس، احتمالا از طریق میانجی های سیستم عصبی بر اعصاب محیطی اثر می گذارند و با تاثیر بر طحال، حجم خون، کبد، میزان قند خون و با تاثیر بر هیپوفیز خلفی، متابولیزم آب را تغییر می دهد.

سلیه می گوید حیوانی که در معرض استرس دائمی (permanent) قرار می گیرد واکنش های مشابهی نظیر آنچه که در بسیاری از بیماری های مزمن انسانی دیده می شود را نشان می دهد. سلیه بعدها به این نتیجه رسید که افزایش ترشح مینرالوکورتیکوئیدها در جریان سندروم انطباق عمومی، چنین ضایعاتی را پدید می آورد.

یکی از شاگردان سلیه به نام روژه گیلمن، با جدا کردن هورمون راه انداز تیروئید (TRH) نقش هیپوتالاموس را نشان داده است. همکار دیگر او کلود فوریته بر عوامل چندگانه غدد کلیوی و نقش مهم سیستم سمپاتیک تاکید کرده است.

به طور کلی ارگانیزم با دو مکانیزم در برابر تهاجمات پاسخ می دهد:

1-           سیستم هیپوتالاموس آدرنال سمپاتیک

2-           سیستم هیپوتالاموس هیپوفیز غدد فوق کلیوی

سلیه در بیماری های سازگاری بر تاثیر بسیار مهم الکترولیت ها مانند سدیم و پتاسیم که تحت کنترل غدد فوق کلیوی هستند، تاکید می کند.

بعدها مشخص شد که استرس، میزان اسیدهای چرب و غلظت پلاکت های خون را افزایش می دهد.

سلیه بعدها افسردگی را به فهرست بیماری های اصلی سازگاری افزود. افسردگی هایی که در ارتباط با حوادث زندگی بروز می کند می تواند یکی از عوارض استرس تلقی شود. افسردگی های ملانکولیک معمولا ناشی از مسائل زیستی و ژنتیک است اما افسردگی های نوردتیک به دنبال استرس ظاهر می شود.

شخصیت های درون گرا بیش تر در معرض زخم معده و روده هستند. در جریان بمباران های 1940 در انگلیسی ها شیوع زخم معده و روده مشاهده شد. در صورتی که برون گراها به راحتی هیجان های خود را تخلیه می کنند و کم تر به بیماری های روان تنی مبتلا می شوند.

استرس و مدارهای عصبی هورمونی:

1-           دستگاه سمپاتیک یا دستگاه هیپوتالاموس سمپاتیک آدرنرژیک: با ترشح آدرنالین در مرحله هشدار وارد عمل می شود

2-           دستگاه هیپوتالاموس هیپوفیز غدد فوق کلیوی

3-           دستگاه اعصاب مرکزی

مراکزی که در خلال واکنش سازگاری برانگیخته می شوند:

-     تشکیلات مشبک تنه ی مغزی          

-     هیپوتالاموس

-     رینانسفال

-     کورتکس

-     سیستم لیمبیک، اجسام بادامی (آمیگدال) هیپوکامپ، سپتوم

-     هیپوکامپ

-     سپتوم

-     لکوس سرولئوس

 

استیل کولین انتقال دهنده عصبی پاراسمپاتیک

                                             آدرنالین

انتقال دهنده ی سمپاتیک

                                             نوراپی نفرین

 

انتقال دهنده ی پاراسمپاتیک                استیل کولین

دستگاه هیپوتالاموس سمپاتیک آدرنرژیک: این مرکز با میانجی سمپاتیک کاته کولامین ها را آزاد می کند:

1-           آدرنالین با منشا غدد فوق کلیوی

2-           نورآدرنالین با پست گانگلیونی که توسط راه های نزولی مستقیم، بدون ارتباط با پیاز نخاع، در سطوح مختلف در زمینه ی قلبی عروقی اثر می گذارند.

استرس و اضطراب:

استرس و اضطراب با یکدیگر رابطه ی تنگاتنگی دارند و اضطراب یکی از عوارض آنی و شایع استرس است.

بیماری های ناشی از استرس

شایع ترین بیماری های ناشی از استرس:

-     زخم معده و زخم اثنی عشر

-     افزایش فشار خون شریانی

-     آریتمی های قلب

-     بیماری های عروق قلب

-     افسردگی

-     بیماری های پوست: پسوریازیس، آلرژی پوستی، کهیر، اگزما (سرشتی و تماسی)، آکنه، شوره سر، ریزش مو

-     میگرن

-     بیماری های چشم: گلوکوم زاویه بسته، بیماری های شبکیه با منشا فشار خون خاصه رتینوپاتی آنژیواسپاستیک مرکزی

-     بیماری رماتیسم

-     ورم حاد کیسه صفرا

 

عوامل موثر بر استرس روانی هیجانی:

عوامل بسیاری به مثابه ی اصلاح کننده یا ایجاد کننده ی استرس وجود دارد:

-     رژیم غذایی

-      فعالیت فیزیکی: فعالیت فیزیکی کمتر       بیماری های قلب و عروق بیشتر

-     سبک شخصیتی خوش بین یا بدبین

-     تفریحات به ویژه فعالیت های هنری به عنوان محافظ در برابر استرس عمل می کنند

-     رابطه سلطه گر سلطه پذیر

سلیه از یک دریا سالار مستبد مقتدر سوال کرد که آیا به زخم معده مبتلا شده است یا نه؟ پاسخ داد: "نه، ولی در دیگران زخم معده ایجاد می کنم!"

رابطه استرس و سیستم ایمنی:

دخالت مکانیزم های عصبی هورمونی در تنظیم واکنش های ایمنی قطعی به نظر می رسد. محققان مختلف بر این نکته اتفاق نظر دارند که استرس اعم فیزیکی یا روانشناختی واکنش های ایمنی را مهار می کند. شولر Schuler عقیده دارد که این مسئله به ویژه در بسیاری از بیماری های آلرژیک به خصوص از نوع انافیلاکتیک Anaphylactic آشکار است.

بر اساس فرضیه مکانیزم های عصبی هورمونی، ترشح واسطه های شیمیایی (mediator) به دنبال تهاجم های مکرر می تواند در رسپتور تغییرات موضعی و در بافت ها تغییرات ساختاری ایجاد کند و این نکته احتمالا راهی به سمت ایمنی شناسی سایکوز ها خواهد گشود.

استرس و سرطان ها:

به اعتقاد شواتزنبرگ Schwartzenberg :"پژوهشگران بسیاری عقیده دارند که اگر رابطه ای بین استرس و بروز سرطان باشد، باید آن را از طریق هورمون هایی که از هیپوفیز ترشح می شوند، توجیه کرد. علاوه بر این به خوبی روشن شده است که برخی هورمون ها به ویژه هورمون های جنسی در ایجاد برخی سرطان ها مثل سرطان سینه یا پروستات موثر هستند."

شیوه های سنتی و جدید در پیشگیری از استرس:

1-           شیوه های سنتی: توتون (نیکوتین)، شیر، شکلات، قهوه و جوشانده ها (چای، گل گاوزبان و ...)

2-           شیوه های جدید: مصرف ویتامین های ضد استرس، خواب آورها، آرام بخش ها، ویتامین های B و C که هنگام استرس جسمی، جراحی ها، جراحات، حاملگی، کارهای طاقت فرسا و ... الزامی هستند. در سطح روانشناختی موثر نیستند و نمی توانند بحران های اضطراب یا افسردگی را درمان کنند.

توکل و کنترل استرس:

هرکه گمان کند که معنی توکل ترک کسب و عمل و ترک فکر وتدبیر در امور خود است مطلق و خود را مهمل و بیکاره بر زمین افکند بسیار خطا کرده است. چه این عمل در شریعت مقدسه حرام است.

گفت پیغمبر به آواز بلند      با توکل زانوی اشتر ببند

گر توکل می کنی در کار کن      کشت کن پس تکیه بر جبار کن

برای صفت توکل در ضعف و قوت سه درجه است:

اول: حال او در حق خدا و وثوق او به عنایت و اطمینان او به کفایت او مثل حال او باشد نسبت به کسی که وکیل او باشد ضعیف ترین درجات توکل.

دوم: حال او با خدا مثل حال طفل باشد با مادر خود. صاحب این مرحله چنان غرق توکل است که از توکل خود نیز غافل است.

سوم: آدمی نزد خدا مانند میت در نزد غسال باشد. یعنی خود را در پیش قدرت حق میت ببیند و جمیع حرکات و سکنات خود را از الله بداند و این بالاترین درجات است.

ذکر و دعا و کنترل استرس:

ذکر عبارت است از یاد خدا کردن و نفع آن در صورتی است که دوام داشته باشد و با حضور قلب و فراغت دل و توجه تام به خداوند باشد تا فکر او در دل قرار گیرد و انوار عظمت او بر دل بتابد.

ذکر حقیقی عبارت است از یاد نمودن خدا در دل و چون زبان هم به موافقت دل حرکت کند نور علی نور و اما مجرد ذکر زبان اگرچه هرگاه به قصد قربت و ثواب باشد فایده بسیار بر آن مترتب است اما اثر انس و محبت بدون حضور قلب و یاد خدا در دل حاصل نمی گردد.

شرایط دعا:

1-           اوقات شریفه را برای دعای خود اختیار کند. مثل روز عرفه و ماه مبارک رمضان و روز جمعه، وقت سحر، شب های قدر، شب های جمعه و امثال آن

2-           حالتی که در آنجا استجابت دعا وارد شده مثل حال آمدن باران و بین اذان و اقامه

3-           با طهارت بودن

4-           رو به قبله بودن

5-           دست های خود را بلند کند به نحوی که زیر بغل او نمایان باشد آن گونه که گدایان دست خود را به جانب اغنیا دراز می کنند.

6-           آواز خود را پست کند و میان جهر و اخفات دعا کند.

روایت است چون مردمان به خدمت حضرت پیغمبر آمدند پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای مردمان کسی را که می خوانید کر نیست و دور نیست بلکه در پیش گردن های شماست.

7-           در دعا کردن متوجه سجع و قافیه نشود و سخن پردازی نکند که این طریقه منافی خضوع و تضرع است.

8-           تضرع و زاری کند و با خضوع و خوف و خشیت و هیبت باشد.

9-           جزم داشته باشد به این که دعای او واجب می شود.

10-     اصرار بر دعا کند و لااقل سه مرتبه آن را مکرر کند.

11-     قبل از دعا ذکر خدا کند و ثنا و ستایش او گوید و تمجید و تعظیم او کند و صلوات بر پیغمبر و آل او فرستد.

12-     ابتدا اقرار به گناهکاری و عدم سزاواری خود نماید

13-     توبه کند و از گناهان پشیمان شود و اگر مظلمه ای بر گردن او باشد ادا کند یا عزم به ادا کردن نماید.

14-     به تمام همت رو به خدا آورد و از غیر او قطع امید کند.

15-     لباس، مکان و غذای او از حلال باشد.

16-     حاجت خود را به خصوصه نام برد.

17-     دیگران را در دعای خود شریک سازد.

18-     گریه کند.

19-     دعا را تاخیر نیندازد. در حال نعمت و آسانی با خدا آشنایی داشته باشد تا در وقت محنت و دشواری خدا با او آشنایی کند.

20-     در حاجت خود اعتماد به غیر خدا نکند و امید به جز او نداشته باشد.

تبریک آغاز سال تحصیلی جدید97_96...
ما را در سایت تبریک آغاز سال تحصیلی جدید97_96 دنبال می کنید

برچسب : ازاسترس,استهانس, نویسنده : ilampsy بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت: 12:11